
محمد رشید صدیق فرمانده تیپ 24 مکانیزه عراق رو گرفته بودیم
نوسان فشار خون داشت
هر چه معاینه اش می کردم دلیلش رو نمی فهمیدم...
.... یه کم آروم تر شده بود
چند دقیقه بعد صدای حسن باقری از سنگر فرماندهی بلند شد
حسن وقتی با بی سیم حرف میزد ، بلند صحبت می کرد تا صداش برسه اون ور
یه دفعه دیدم حالت سرتیپ عراقی بهم ریخت
رنگش به سرخی و سیاهی متمایل شد
به سختی پرسید: شما هم این صدا را می شنوی دکتر؟
پرسیدم: منظورت رو نمی فهمم، مگه تو صدایی می شنوی؟
سرتیپ در حالی که بی تابانه توی سنگر قدم می زد گفت:
صدای یکی از ژنرال های شماست. بله این صدا همه اش تو گوشمه
با تعجب پرسیدم: ژنرال ما؟ حالا این ژنرال کی هست؟ از کجا می دونی ژنراله؟
گفت : چون همیشه فرمان میده. فرمانهای مهم. اون یک کار کشته و قویه.
فرماندهان ما همه شون از ژنرال شما می ترسن
پرسیدم: شما چه سابقه ای از اون ژنرال دارین که این طوری باعث ترس شما شده؟
سرتیپ پاسخ داد: سابقه حمله ، شکست، فرار، مرگ ...
تو جبهه ما صدای او به نام صدای عملیات شناخته شده
هر وقت صدای اونو از پشت بی سیم می شنیدیم قبل از عملیات بوی شکست می یومد
فرمانده هامون با شنیدن صداش روحیه شون رو از دست می دادند...
... تازه دلیل نوسانات فشار خون سرتیپ رو فهمیدم
اون اضطراب یه دلیل داشت ، اونم شنیدن صدای حسن باقری یا همان ژنرال....