آخرین باری که می رفت جبهه ، بدرقه اش کردم
وقت رفتن خواستم صورتش رو ببوسم که یکی صداش کرد
سرش رو برگردوند سمت صدا
ناخودآگاه به جای صورتش ، پشت گردنش رو بوسیدم ...
... وقتی پیکر مطهرش رو آوردند ، رفتم بالا سرش
دیدم ترکش خورده توی گردنش
درست همون جایی که بوسیده بودم...
خاطره ای از زندگی شهید مصطفی پیش قدم به روایت مادر
منبع: کتاب بر خوشه خاطرات ، صفحه ۱۵