نجف آباد اصفهان که بودیم یه پیرزن سراغ حاج احمد رو می گرفت
وقتی حاجی برا سركشی اومد ، پیرزن رفت ملاقاتش ...
... یه هفته بعد از اون ملاقات پسر پيرزن اومده بود برا تشکر
می گفت: حاج احمد مشكلم رو حل كرده
بعدها فهمیدیم پسر پیرزن به خاطر نداشتن دیه داشته می افتاده زندان
حاج احمد هم بخشی از ارثيه ای که از پدر و مادرش بهش رسیده بود رو میده به پيرزن
پیرزن هم پول دیه پسرش رو می پردازه و از زندان آزادش می کنه ...
خاطره ای از زندگی شهید حاج احمد کاظمی
راوی: یکی از همکاران شهید
وقتی فکر می کنم و می بینم اگه موقعیتش پیش بیاد نمی تونم از صد هزار تومن هم بگذرم ، تازه فرق خودم رو با شهید پیدا می کنم...
خدایا ! معرفت شهید کاظمی رو بهم بده
تا یاد بگیرم بخشنده بودن رو....