داشتیم مهمات بار می زدیم برا منطقه
وسط کار یهو چشمم خورد به یه خانوم ، با چادر مشکی
پا به پای ما کار می کرد و مهمات می ذاشت توی جعبه
تعجب کردم
وقتی تعجبم بیشتر شد که دیدم بچه های دیگه اصلاً حواسشون بهش نیست
انگار هیچکی اون خانوم رو نمی دید
رفتم جلو ، سینه ام رو صاف کردم و با احترام گفتم:
خانوم! جایی که ما مردها هستیم ، شما نباید زحمت بکشین
رویش طرف من نبود ، تمام قد ایستاد و فرمود:
مگه شما در راه برادر من زحمت نمی کشید؟
یاد امام حسین علیه السلام از خود بیخودم کرد
گریه ام گرفته بود
خانوم زینب سلام الله علیها فرمودند:
هر کسی که یاور ما باشه ، ما هم یاری اش می کنیم ...
خاطره ای از زندگی سردار شهید عبدالحسین برونسی
منبع: کتاب خاک های نرم کوشک ، صفحه ۲۰۱
آنان که رفتند ، کاری حسینی کردند
و آنان که مانده اند ، باید کاری زینبی کنند