محمد ابراهیم دانش آموز بود
تعطیلات تابستون که رسید ، گفت می خوام برم شاگردی
بهش می گفتیم: آخه برای ما زشته که تو بری شاگردی کنی
گوش نمی کرد
می گفت: من خوشم نمیاد برم تو کوچه و خیابون وقتمو تلف کنم
رفت و شاگرد یه میوه فروشی شد
اینقدر این بچه توی کارش زحمت می کشید ، که وقتی می یومد خونه حال نداشت
بهشم می گفتم: مادر! کی میگه تو با خودت اینطوری بکنی؟
می گفت: اشکال نداره! زحمت کشی یه نوع عبادته
حضرت علی علیه السلام هم خیلی زحمت می کشید
مگه ما اومدیم توی این دنیا که فقط بخوریم و بخوابیم؟
روایتی از زندگی سردار شهید محمد ابراهیم همت
راوی: مادر شهید