یه بسیجی 15 ساله رو آوردن بیمارستان
به شدت زخمی شده بود
دیدم لباش تکون می خوره
گوشم رو بردم کنار دهانش
گفت: خواهر! تو رو به لب تشنه امام حسین علیه السلام بهم آب بده ، خیلی تشنمه!
آتیشم زد ! خواستم بهش اب بدم که دکتر گفت براش ضرر داره
یه پارچه خیس برداشتم و کشیدم روی لباش تا از عطشش کم بشه
بنده خدا پارچه رو می مکید و مدام تقاضای آب می کرد
آخرش هم تشنه شهید شد...
راوی: خانوم قیصر از پرستاران جنگ
منبع: نشریه با شهدا در جمعه ، شماره 68