يكى از سرمايه دارهاى بيرجند دست گذاشته بود روى او
دائم بهش سفارش مى كرد: ديپلمت رو كه گرفتى ، يك راست بيا پيش خودم
بهش می گفت: سرمايه از من ، كار از تو. هر طور هم كه خواستى سود بردار
حتی يك مغازه هم - براى طلافروشى- داده بود دستش...
...ديپلمش رو كه گرفت ، يك راست رفت سپاه
تازه اون اوايل حقوقى هم در كار نبود
رضایت خدا و تکلیف رو به مال و منال دنیا ترجیح داد...
خاطره ای از زندگی سردار شهید محمد ناصر ناصری
منبع: کتاب یادگاران " خاطرات شهید ناصری "