توی تفحص شهدا، دفترچه یادداشت یه شهید شانزده ساله رو پیدا کردیم
گناهان هر روزش رو توی اون یادداشت کرده بود.
گناهان رو که می خوندم ، اینا بودن:
• سجده نماز ظهر طولانی نبود
• زیاد خندیدم
• هنگام فوتبال شوت خوبی زدم که از خودم خوشم آمد
... دارم فکر می کنم چقدر از این پسر شانزده ساله کوچکترم...!
هر چه بیشتر فکر می کنم ، بیشتر به درازای فاصله ام با خدا پی می برم
هر چی فکر می کنم بیشتر افسوس می خورم