عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
217 | 6897 | sarbandhay |
![]() |
183 | 6981 | baran |
![]() |
61 | 4598 | msn |
![]() |
16 | 1267 | baran |
![]() |
1 | 873 | msn |
![]() |
2 | 1072 | msn |
![]() |
4 | 993 | msn |
![]() |
1 | 868 | msn |

ما زین جهان از پی دیدار می رویم، از بهر دیدن حیدر کرار می رویم

کمی بعد یک نفر گریه کنان خبر آورد که: کریمی با تویوتایش تخته گاز می آمده چند تا گوسفند وسط جاده می دوند. پایش را می گذارد روی ترمز تا به گوسفندها نخورد دمکرات ها از همه طرف نشانه اش می گیرند ماشین را می بندند به گلوله، ناگهان تویوتا آتش می گیرد.
از ماشین می پرد بیرون دمکرات ها سر می رسند می گیرندش و می گویند به امام توهین کن و گرنه..
می اندازندش توی تویوتا که در حال سوختن بوده. قد بلندش بعد از سوختن شده بود اندازه ی یک بچه ی شش، هفت ساله!



بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَةِ بنِ الحَسَن
صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ فِی
هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ
وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ
دَلِیلًا وَ عَیْناً حَتَّی تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ
طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"

حضرت آیتالله خامنهای: ما در پاسخ به عصبانیت آمریکا از پیشرفت ملت ایران، همان جمله معروف شهید بهشتی را تکرار میکنیم که از عصبانیت بمیرید .

امام صادق علیه السلام :
لَیسَ عَلَی الجَوارِحِ عِبادَةٌ أخَفُّ مَؤونَةً وأفضَلُ مَنزِلَةً
وأعظَمُ قَدرا عِندَ اللّهِ مِنَ الکَلامِ فی رِضَا اللّهِ ولِوَجهِهِ
ونَشرِ آلائِهِ ونَعمائِهِ فی عِبادِهِ؛
هیچ عبادتی برای اعضا ، سبُک بارتر و در نزد خدا منزلتش برتر و
قدرش بیشتر از سخن گفتن برای رضایتِ خداوند و برای خاطر او و انتشار نعمت
های ظاهری و باطنی اش در میان بندگانش نیست.
بحار الأنوار ج ۷۱ ص ۲۸۵
تبلیغ بر پایه قرآن و حدیث، ص 260


کلیپ تصویری
پاسخ جالب الهام چرخنده به توهین های اخیر :
"به جرم عاشقی مرا با چوب زدند… روز پدر را به حضرت آقا تبریک میگویم…"
پس از آنکه الهام چرخنده در ایام نوروز، به رسم ادب ابتدا عید را به مقام معظم رهبری تبریک گفت + موج تخریب ها و توهین ها علیه وی آغاز شد و کار به جایی رسید که عده ای به خودرو وی حمله کردند و باشکستن شیشه های ماشین وی، او را مورد اهانت و توهین قرار دادند.
حجم : ۲۶٫۵


سالروز ولادت با سعادت امام یازدهم حضرت امام حسن عسکرى (علیه السلام) را به تمامى شیعیان جهان تبریک عرض نموده،و امیدواریم خداوند متعال توفیق پیروى آن امام همام را به همه ما عنایت فرموده ودر فرج فرزند بزرگوارش حضرت مهدى (عج) تعجیل فرماید.

مرد آمده بود چیزی بگوید
سرفه امانش نداده بود
چه میتوانست بگوید
وقتی تمامِ فهمِ یک شهر از جانباز
.
.
.
سهمیه دانشگاه است
وبعد از مرگ،شاید اسم یک کوچه...
پی.نوشت :
وقتی میگی بابام جانبازه یاخانواده شهدا و ... هستیم اولین چیزی که میگن با سهمیه رفتی دانشگاه ؟؟؟
ولی کسی نمیگه از داغ نبودش چی کار میکنی...

بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند اگر سبویی

مي گوييم « درد دين »، مي گويند « دموکراسي »
مي گوييم « ولايت» ، مي گويند « واپس گرايي»
مي گوييم « فقاهت »، مي گويند « مديران و کارشناسان و فراغت آفرينان »....
به راستي ما فرزندان انقلاب اسلامي و طليعه داران تمدن ديني فرداي جهان با
اين جماعت که اصلاً مباني تفکر ولايي ما را نمي فهمند و همه چيز را مثل
کامپيوتر هاي لاشعور فقط همان طور مي شنوند که برايشان برنامه ريزي شده
است، چه کنيم؟
بخشی از مقاله تحليل آسان به قلم شهید سید مرتضی آوینی

سلام دوستان نايب الزياره شما دوستان از مشهد مقدس هستم.



شهدا در قهقهه ی مستانه شان و در شادی وصولشان عندربهم یرزقونند
ولی رها نمی کند
مرا دمی صدای تو
روزت مبارک پدرم...نیستی ولی یادت در خاطر و جان ما تا ابد جاریست



حاج احمد گفت: اجازه بدهید حاج قاسم هم حادثه جالبی را که این روزها در مورد جنازه یک شهید بسیجی در عراق اتفاق افتاده را برای دوستان نقل کند. حاج قاسم هم نقل می کند که چگونه یک بسیجی شهادت خود را در جبهه پیش بینی می کند و با استفاده از کارت و پلاک یک اسیر عراقی زمینه دفن جنازه خود را در کربلا فراهم می کند و حال سالها پس از مفقودیت ، یک خانواده عراقی آدرس قبر او را در کربلا به حاج قاسم رسانده اند تا به خانواده اش خبر دهد.

تا کاشف غربت شهیدان گشتیم
مهدیعجل اله فرجه به خدا اگر مجوز می داد
دنبال مزار مادرش می گشتیم

مینویسم "کانال"…
سرماییها یاد کولر میافتند،
دیپلماتها یاد سوئز،
سیاستمداران یاد رسانههای ارتباط جمعی!
اما آنها که با تشنگی و عطش آشنایی دارند،
کانال برایشان واژه درد آوریست…
کانال برایشان تداعی کنندهی کانال "کمیل" و گردان "حنظله" است…
خدا را شکر رهبرم می فهمد زبان مرا...

وقتی خواستیم کفش های دوستان را جفت کنیم همه دانستن!!
وقتی خواستیم دست کسی رو بگیریم همه را مطلع کردیم!!
هرکاری کردیم به نیت کمک همه فهمیدن!!
اما چه چیز بالاتر از جان دادن ؟؟
که بودن و هستن کسانی که نخواستن همه بدانند!!!
به جز الله
حـالــش خیـلی بد می شـد...
یک بار خیلی اصرار کردیم که چرا؟
گفت : اگر در میان مین بودی و به خاطر اشتباهی چاشنی مین فسفری عمل می کرد
و دوستت برای این که معبر و عملیات لو نرود،
آن را می گرفت زیر شکمش و ذره ذره آب می شد و حتی داد نمی زد
و از ایــن ماجــرا فقط بوی گوشت کبــاب شده تـوی فضـا می ماند...
تو به این بو حساس نمی شدی ؟ !!!

داخل که شدیم، دیدم بسیجی جوانی توی ستاد فرماندهی نشسته.
گفتم: بچه بلند شو برو بیرون. الان اینجا جلسه است.
یکی از کسانی که اونجا بود، سرش را به گوشم نزدیک کرد و گفت: این بچه، فرماندهی گردان تخریبه!!

تهران،گلزار شهدا،قطعه40(سرداران بی پلاک)...

شرمنـــــــــده از تو اے پـــــدر شهیـــــــد . . .
که تمـــــــام آرزوهــــــایت را بوسیــــــدے و گذشتــــے . . .و من نــــــگذشتــــــم . . !! و باز نتـــــــــــوانستم بگــــــذرم!!! شرمنـــــــــــــــــده ام . . .!

آغاز تازه ها هستی
بیا که با تو بیاغازم
آن جهانم را
تعداد صفحات : 4