بسم الله
کوچه ها ...
کوچه هایی که انگار تب دارند
یا منم که تب دارم ؟!
تب عشق است یا ...
کوچه هایی سرشار از شلوغی رنگ ها ...
میان همهمه ی اینبوم ِ نقاشی که کدام رنگ بهتر است
با یک رنگی چادرم ، قدم می زنم ...
صاف
سیاه ِ سیاه
ولی
زلال ...
نگاه دوخته شده به زمین حکایت می کند دل ِگرفته را...
دست هایی که چادر را گرفته اند هر لحظه محکم تر مشت می شوند ...
قدم های تند ...
دلی که هوایش ابری و آسمان چشمی که نم نم می بارد ...
صدای مردم ِ هفت رنگ ، مدام در سر می پیچد ، در دل غوغا کرده و می شکنند !
حواسمان هست ؟!
چه چیز می شکند ؟!
ــ آی ! کلاغ سیا !
ــ اللهم صل علی محمد و آل محمد !
ــ نگاش کنین دهاتیو ! . . .
گام های بلند و راه رفتن ِ تند و تند تر . . .
برای فرار از چه ؟!
یک لحظه ناخود آگاه در ذهن عبور می کند : کاش چادری نبودم ...!
تبلیغات ویژه همسنگران
آخرین ارسال های انجمن
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
217 | 6897 | sarbandhay |
![]() |
183 | 6981 | baran |
![]() |
61 | 4598 | msn |
![]() |
16 | 1267 | baran |
![]() |
1 | 873 | msn |
![]() |
2 | 1072 | msn |
![]() |
4 | 993 | msn |
![]() |
1 | 868 | msn |


دستاهایتان را برای مشت کردن و دندان هایتان را برای فشردن و دلهایتان را برای اعلام انزجار، مهیا کنید
ما حضور عریان اطلسیها را در تهاجم بی رحم طوفانها نمی پسندیم.
ما آرایش نرگسها را درمقابل چشمهای زمستانی محکوم می کنیم.
ما محبت نمی فروشیم، عاطفه نمی خریم،دلهایمان را زیر پا نمی
اندازیم؛نگاههایمان را حرام نمی کنیم، گلبرگ های چهره مان را زیر نگاه های
هوس آلود مدفون نمی کنیم.
ما ساقه های ترد و نازک زلف را به دست گرزهای آتشین نمی سپاریم.
ما به شرافت پایبندیم، در مقابل حیا زانو می زنیم، با نجات راه می آییم، ودر مقابل عفت تمکین می کنیم.
ما در تفکر و منش واعتقاد، با بی دینان و لاقیدان غرب، بسیار فاصله داریم...
درباره
شهدا , مسائل روز , مسائل , فرهنگی , اجتماعی , مسائل و رویدادهای روز , مختصر نوشت , متفرقه , فرهنگی ,

همسنگران
درباره ما
اطلاعات کاربری
نویسندگان
لینک دوستان
نظرسنجی
شادی روح شهدا صلوات بفرستید؟
پیوندهای روزانه
آمار سایت