![](http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/1/20/152402_559.jpg)
وسط جاده زد کنار.
زیر انداز پهن کرد، از صندوق عقب هم برای وضو آب آورد.
نمازمان را همان جا خواندیم؛ اول وقت.
شهید صیاد شیرازی
یادگاران 11،کتاب صیاد شیرازی، نوشته رضا رسولی، ص77
عنوان | پاسخ | بازدید | توسط |
![]() |
217 | 6791 | sarbandhay |
![]() |
183 | 6872 | baran |
![]() |
61 | 4487 | msn |
![]() |
16 | 1160 | baran |
![]() |
1 | 771 | msn |
![]() |
2 | 971 | msn |
![]() |
4 | 892 | msn |
![]() |
1 | 758 | msn |
وسط جاده زد کنار.
زیر انداز پهن کرد، از صندوق عقب هم برای وضو آب آورد.
نمازمان را همان جا خواندیم؛ اول وقت.
شهید صیاد شیرازی
یادگاران 11،کتاب صیاد شیرازی، نوشته رضا رسولی، ص77
بعد از شهادت پدر ، نامه های زیادی به منزل ما سرازیر شد
این نامه ها در زمان حیات پدر هم به منزل ما می یومد
ما فکر می کردیم که نامه ها اداری است و در مورد اونها کنجکاوی نمی کردیم
اما بعد از شهادت پدرمان متوجه شدیم قضیه ی نامه ها چیه
نامه ها از سوی خانواده های بی سرپرست یا فقیری بود که پدر بهشون کمک می کرد
مادر بعد از سالها متوجه شد که پدر دو سوم حقوقش رو صرف این خانواده ها می کرده
خاطره ای از زندگی شهید صیاد شیرازی
به نقل از پسر شهید
می گفت: خجالت می کشم ، خیلی در حق خانواده ام کوتاهی کردم
کمتر پدری کرده ام ، فرصتش کم بود وگرنه خیلی دلم می خواست...
یک روز در زدند
پیک نامه آورده بود
قلبم ریخت که نکنه شهید شده باشه
پاکت رو باز کردم ، دیدم یک انگشتر عقیق برایم فرستاده
روی یه برگه هم نوشته بود: به پاس صبرها و تحمل های تو ...
خاطره ای از زندگی شهید صیاد شیرازی
راوی : همسر شهید
با جمعی از فرماندهان رفته بودیم خدمت مقام معظم رهبری
تا سخنرانی آقا آغاز شد ، دیدم شهید صیاد شیرازی شروع کرد به نوشتن
ریز به ریز نکات سخنرانی آقا رو می نوشت
بهش گفتم: آقای صیاد! این سخنرانی چندین بار از اخبار و تلویزیون پخش میشه
بذار تو خونه بنویس ، چرا اینجا می نویسی؟
شهید صیاد برگشت و گفت:
می نویسم به خاطر اینکه به محض خروج از این مجلس امر ولی و مولایم را اجرا کنم
نمی خوام یه لحظه هم امر مولایم رو زمین بمونه
می ترسم وقتی از خدمت آقا مرخص شدم توی راه برگشت اتفاقی برام بیفته
اونوقت در حالی از دنیا رفته ام که امر نائب امام زمان رو اجرا نکرده و توی فکر اجراش نبودم
خاطره ای از زندگی شهید صیاد شیرازی
راوی : امیر سرتیپ ناصر آراسته